جملات جالب جملات جالب ..عاشقانه...لطیفه...پند آموز..اس ام اس..... آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ نويسندگان دو شنبه 10 بهمن 1390برچسب:, :: 12:53 :: نويسنده : اشکان
بعضیها علاوه بر”کودک درون” یک عدد “کرم درون” هم دارن که بعضی وقتا “بعضیکار ها” رو میکنه که نباید بکنه ….!! . . . گفت از حادثه ای لبریزم ، من پر از فریادم ، در درونم غوغاست گفتم این حال تو را میفهمم ، دستشویی آنجاست !!! . . . و خداوند زمین و آسمان را آفرید… و ساخت بقیه ی چیزا رو به چین واگذار کرد…!!! . . . زندگی چیست !؟ . . . میدونی چیه ؟ . . . دیکتاتور کیست !؟ . . . کنکوری های عزیز ! هیچکس از شما توقع نداره ! امید امام هم به دبستانی ها بود ! . . .
غضنفر میره رستوران میگه: غذا چی دارین؟ گارسون میگه : کاستیدگیلینکوفینوستا با لیمو! غضنفر میگه: کاستیدگیلینکوفینوستا با چی!؟ . . . التماس غضنفر به عابر بانك!..غلط كردم، پول نميخوام فقط گواهى نامه ام رو پس بده! . . . توصیه ای از یک داغ دیده! . . . خدا بعد از آفریدن غضنفر خندید . . . تنهایی یعنی اینکه وقتی برات اس ام اس میاد ، مطمئن باشی که از طرفه ایرانسله ! . . . زن مثل ویروسه،اگه واردزندگیت بشه . . . يه روز غضنفر ميفته دنبال دختره . . .
غضنفر داشت نوارخالی گوش میداد و بلند بلند گریه میکرده ! بهش میگن چرا گریه میکنی؟
. . سلام خوبی ؟ خیلی دلم برات تنگ شده . . . گرمي دستات سرخي لبهات تپش قلبت نرمي صدات همش مال فشار خون بالاس . . . نگاهم با نگاهت کرد برخورد . . . به معتادي گفتند با 45 و 46 و 47 و 48 جمله بساز. گفت : چلا پنجه مي کشي؟ چلا شيشه مي شکني؟ چلا هف نمي زني ؟ چلا هشتي ناراحت؟
دو شنبه 10 بهمن 1390برچسب:, :: 12:19 :: نويسنده : اشکان
صدای قلب نیست، صدای پای توست که شب ها در سینه ام می دوی... کافیست کمی خسته شوی کافیست کمی بایستی...! . . . درمقابل تقدیر خداوند مثل کودکی یکساله باش که وقتی اورابه هوامی اندازی میخندد چون ایمان داردکه تو اورا میگیری. (کوروش بزرگ) . . .
. . .
گاه نمیدانم چه پیامی را بهانه کنم تا از حال آنکه روحم با اوست آگاه شوم ، این بار که دلتنگی را بهانه کردم ،فردا را چه کنم ؟ . . . بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است ، همچو شهری که به روی گسل زلزله هاست . . . . عشق یعنی جسم و جانم مال تو / عشق یعنی پرسش از احوال تو / عشق یعنی از خودم من خسته ام / عشق من ، به تو دل بسته ام . . . .
دیروز رفته بودم کتاب فروشی که یکدفعه یه کتاب صورتی رنگ توجهمو جلب کرد. اسمش “عشق” بود. بازش کردم دیدم نوشته: بخش نخست: صداقت.. . . . تو مثل اون گل سرخی که گذاشتم لای دفتر، مثل تقدیر، مثل قسمت، مثل الماسی که هیچکس، واسه اون نذاشته قیمت.. . . . سهم هر کسی که باشی خوش به حال روزگارش، آخه پاییز و زمستونش میشه رنگ بهارش.. . . . ببین که چشم عاشق، داره ستاره میشماره . . . کبوترم، لانه ی من بام توست، کجا روم؟ مرغ دلم رام توست، پادشه کشور عشقم ولی، نگین انگشتری ام نام توست... . . . میگن اگه میخوای تو عشقت شکست نخوری فقط یکی رو دوست داشته باش و بهش بگو تو رو بیشتر از خودم و کمتر از خدا دوست دارم!
. . . اگر همون قدر که ستاره در آسمون هست ماه بود، باز هم آسمون بدون تو سیاه بود! . . . عشق زائیده ی تنهایی است و تنهایی نیز زائیده ی عشق! . . . با یه قامت شکسته، با نگاهی مات و خسته، سرشو برده تو شونش، یه نفر تنها نشسته، توی تنهاییش یه درده، جای پای قلبی سرده، گل سرخی بوده اما، دیگه پژمرده و زرده، فارغ از دیروز و فرداش، غرقه تو دریای درداش، حسرتش یه عشق نابه، که وفا کنه به عهداش.. . . . برای من که دلم چون غروب پاییز است، صدای گرم تو از دور هم دل انگیز است.. یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, :: 21:28 :: نويسنده : اشکان
در حنجرهام شور صدا نیست رفیق یک لحظه دلم ز غم جدا نیست رفیق بگذار که قصه را به پایان ببرم آخر غم من یکی دو تا نیست رفیق . . .
زندگی آرام است، مثل آرامش یک خواب بلند. زندگی شیرین است، مثل شیرینی یک روز قشنگ. زندگی رویایی است، مثل رویای ِیکی کودک ناز. زندگی زیبایی است، مثل زیبایی یک غنچه ی باز. زندگی تک تک این ساعتهاست، زندگی چرخش این عقربه هاست، زندگی راز دل مادر من. زندگی پینه ی دست پدر است، زندگی مثل زمان در گذر…
یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, :: 20:30 :: نويسنده : اشکان
تو آن فرشته ای که وقتی در فصل بهار راه می روی ، برگ درختان انتظار پاییز را می کشند تا جای پاهایت را بوسه بزنند یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, :: 20:19 :: نويسنده : اشکان
ای نامت از دل و جان ، در همه جا به هر زبان جاری است عطر پاک نفست ، سبز و رها از آسمان جاری است نور یادت همه شب ، در دل ما چو کهکشان جاری است
سکوت حقیقت است
فریاد است
سرشار از سخنان ناگفته است
از حرکات ناکرده
اعتراف به عشق های نهان
و ببین که این بغض بی صدای من
اعتراف به عشق همیشگی توست یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, :: 16:38 :: نويسنده : اشکان
حیفه اگه ندونی ...چرا ناپلئون هميشه از كمر بند قرمز استفاده ميكرده و اين كه حكمت كمربند ناپلئون چيست ، اين سوال براي خيليها پيش آمده و جواب آن فقط يك جمله است : از كمربند قرمز استفاده ميكرده تا از افتادن شلوارش جلوگيري كند حیفه اگه ندونی ...چرا روي آدرس اينترنت به جاي يك دبيليو، سه تا دبيليو ميگذارند؟ چون كار از محكمكاري عيب نميكنه حیفه اگه ندونی ...آخرين دنداني كه در دهان ديده ميشود چه نام دارد؟ دندان مصنوعي حیفه اگه ندونی ...چطور ميشود چهارنفر زير يك چتر بهايستند و خيس نشوند؟ وقتي هوا آفتابي باشد اين كار را انجام دهند حیفه اگه ندونی ...اگر سر پرگار گيج برود چه ميكشد؟ بيضي حیفه اگه ندونی ...چرا لكلك موقع خواب يك پايش را بالا ميگيرد؟ چون اگر هر دو را بگيرد، ميافتد حیفه اگه ندونی ...چرا دود از دودكش بالا ميرود؟ چون ظاهرا چاره ديگري ندارد حیفه اگه ندونی ...شباهت نون سوخته با آدم غرق شده چیه ؟هر دو تاشونو دير كشيدن بيرون
حیفه اگه ندونی ...اختراعی که برای جبران اشتباهات بشر درست شده چيست؟ طلاق حیفه اگه ندونی ...چه طوري زير دريايی بعضيها رو غرق ميکنن؟ يه غواص ميره در میزنه حیفه اگه ندونی ...ناف يعني چه؟ ناف نمره صفري است كه طبيعت به شكم بيهنر داده است حیفه اگه ندونی ...خط وسط قرص براي چيه؟ براي اينكه اگه با آب نرفت پايين با پيچگوشتي بره حیفه اگه ندونی ...اگه يه نقطه آبي روي ديوار ديديد كه حركت ميكند چيست؟ مورچهاي است كه شلوارلي پوشيده حیفه اگه ندونی ...بعضيها را چگونه براي هميشه ميشود سر كار گذاشت؟ در دو روي يك كاغذ مينويسم: «لطفاً بچرخانيد حیفه اگه ندونی ...چرا بعضيها هميشه 18تايي به سينما ميروند؟ براي اينكه براي زير 18 ممنوع بود حیفه اگه ندونی ...چرا بعضيها با دو دستشان دست ميدهند؟ چون فرق دست راست و چپشونو بلد نيستند حیفه اگه ندونی ...چرا فيل از «سوراخ سوزن» رد نميشه؟ براي اينكه ته دمش «گره» داره حیفه اگه ندونی ..که طولاني ترين دوران پادشاهي بر اساس مدارك تاريخي متعلق به پادشاه مصر ميباشد كه تقريبا" دو هزار و سيصد سال پيش از ميلاد در زماني كه نوزادي بيش نبود تاج گذاري كرد و سلطنت او نود و چهار سال بطول انجاميد.
حیفه اگه ندونی ..سقراط گفته يوناني ها دروغگو هستند ولي خود سقراط هم يونانيه پس دروغ ميگه که يوناني ها دروغ ميگن پس يونانيها راستگو هستند و سقراط هم که يک يونانيه پس راستگوست پس راست ميگه که يونانيها دروغگو هستند پس...........آخر يونانيها دروغگواند يا راستگو !؟
حیفه اگه ندونی .. که هر سال از 600/557/31ثانيه تشكيل شده است یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, :: 16:33 :: نويسنده : اشکان
ام ونام خانوادگی: مهدی مقدم ۳- سن: 30 سال ۴- محل تولد: تهران- شهرک یاس فرهنگیان ۵- محل سکونت: اقدسیه تهران ۶- رنگ چشم: قهوه ای ۷- رنگ مو: مشکی ۸- قد: ۱۸۰ سانتیمتر ۹- رنگ مورد علاقه: مشکی ۱۰- ماشین مورد علاقه: ماشین آمریکایی ۱۱- وضعیت تاهل: مجرد ۱۲- تحصیلات: دیپلم گرافیک ۱۳- فعالیت های هنری: آشنا با نقاشی و کارهای دستی ۱۴- فرزند چندم: آخرین فرزند خانواده ۱۵- نام البوم ها: خونسرد - تسونامی مهدی عزیز در سومین روز از آبان ماه سال 1360 در بیمارستان اکبر آبادی در یکی از مناطق جنوبی پایتخت در یک خانواده هفت نفره به دنیا آمد. یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, :: 16:31 :: نويسنده : اشکان
تولد: ششم مرداد هزار و سیصد و چهل و پنج بقیه ادامه مطلب ادامه مطلب ... موضوعات
پيوندها
|
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
![]() |